بسیجی شهید حسن جوهری
نام و نام خانوادگی: حسن جوهری
ملیت: ایران
مذهب: اسلام- شیعه
تاریخ تولد:1342/02/01
تاریخ شهادت: 1362/05/08
سن زمان شهادت: 20
محل تولد :خراسان رضوی – زاوه – دولت آباد
گلزار شهر: مرکزی
گلزار محل: بهشت عسکری
تحصیلات: چهارم دبیرستان
رشته درسی: —
شغل قبل شهادت: محصل
ویژگی خاص: —
منطقه عملیاتی: مهران
تاریخ و نحوه وقوع حادثه: 1362/05/24 – ترکش
عملیات نظامی:
چرا این شهید تربتی محسوب شده است: شهید متولد تربت حیدریه است و گلزار وی در این شهر قراردارد. پرونده شهید و خانواده ایشان مربوط به تربت حیدریه و حومه است. همچنین محل تولد خانواده شهید در این شهرستان است
————————————————————————————————————————————————————————
وصیت نامه ی بسیجی شهید حسن جوهری
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهدا شمع محفل بشریتند)
با درود و سلام برمهدی (عج) و نایب برحقش قلب تپنده مستضعفان جهان هدف من از آمدن به جبهه های نبرد حق علیه باطل این است که توانسته باشم به پیام رهبر آزادگان سالار شهیدان امام حسین(ع) که در صحرای کربلا فریاد برآورد آیا کسی هست که مرا یاری کند و من حقیر به پیام سالار شهیدان لبیک گفته و به جبهه شتافتم و دیگر اینکه جبهه را یک دانشگاه خودسازی برای خود قرار دادم و چون رهبر انقلاب رفتن به جبهه ها را واجب کفائی دانسته، من برخود واجب دانستم که به جبهه اعزام بشوم و می خواهم عرض نمایم من کوچکتر از آن هستم که بتوانم پیامی از خود به جا گزارم ولی می خواهم بگویم که باید قدر این انقلاب را بدانیم و از انقلاب اسلامی تا آخرین لحظات زندگی محافظت کنیم و هیچگاه امام را تنها نگذاریم و در خط ولایت فقیه که همانا راه انبیاء می باشد حرکت کنیم.
پیامم به همگان این است که جبهه ها را خالی نگذارند و کسانی که واقعاً توان جسمی دارند به جبهه ها بشتابند و از مرز و بوم میهن اسلامی خود دفاع کنند و افرادی که به دلایلی نمی توانند در جبهه ها شرکت کنند پشت جبهه را تقویت نمایند و آنهائیکه توان مالی دارند در راه خدا انفاق کنند و گوش به شایعات ندهند، پشتیبان علما و روحانیون مبارز و در خط اسلامی باشند، هرچه می توانید قرآن بخوانید، توان رزمی خود را بالا ببرید خدا را همیشه در پیش نظر آورید و از تجملات زندگی بکاهید و همدردی با خانواده شهداء کنید.
پدر و مادرعزیزم، معذرت می خواهم از اینکه نتوانستم در زندگی به شما خدمت نمایم، و از اینکه توانستم در راه خدا خدمت نمایم خوشحال باشید و اگر لیاقت شهادت را داشتم و در این راه شهید شدم خوشحال باشید و امانتی که خداوند به شما عطا فرموده بود، توانستید به معبودم ببخشید و این را باید بدانید و فکر نکنید پسرم آرزوها داشت، نه من هیچ آرزوئی نداشتم جز اینکه بسوی پروردگار خود بشتابم و به زندگی جاودانی خود در آن دنیا ادامه دهم، مادرم این را قبول دارم که شما به فرزندتان علاقه خاصی داشتید و شاید به شما سخت بگذرد که در خانواده دیگر فرزندی ندارید و من آخرین فرزند شما بودم و شما به من علاقه زیادی داشتید ولی امیدوارم که انشاءالله تمام این چیزهای زودگذر را فراموش کنید و به اصل مطلب پی ببرید که شهادت آرزوی ما می باشد. برادران عزیزم مادر را هیچ وقت تنها نگذارید و یک سخن کوچک با خواهرم، امیدوارم خواهر عزیز انشاءالله بتوانید فرزندانی پاک و شایسته ای تحویل اجتماع بدهید و دیگر اینکه در مواقعي که بیکار هستید از خانه یکسری بزنید و از مادر خبر بگیرید، خانواده عزیز امیدوارم که انشاءالله اگر لیاقت پیدا کردم و شهید شدم صبر داشته باشید و جلو ضدانقلاب و دشمنان گریه نکنید چون ممکن است آنها خوشحال شوند و دیگر اینکه اگر شهید شدم و جنازه ام بدست شما رسید فرصت دهید تا برادر دیگرم در تشیع جنازه من شرکت کند و در آخر از پدر و مادرم تقاضا دارم از شهادت من نگران نباشند.
- 1
- 2