محمدجواد تربتی
محمدجوادتربتی1285_1349ش
استاد محمد جواد تربتی، ادیب، شاعر، نویسنده، نمایشنامه نویس، روزنامهنگار، از مفاخر ادب و فرهنگ کشور بود که از خطهی تربت حیدریه برخاسته بود. او از مردم سنگان رشتخوار و فرزند شیخ ابوطالب تربتی خراسانی از علما و فقهای طراز اول خراسان بود. علوم قدیم را نزد پدرآموخته، دوران دبستان و دبیرستان را در مشهد سپری نمود تربتی سپس به تهران عزیمت نمود. و در سال 3138 از دارالمعلمین عالی با رتبه ی اول در رشته فلسفه و ادبیات فارغ التحصیل و در وزارت آموزش و پرورش مشغول خدمت گردید. و به تدریس دروس رشته های ادبی دبیرستان های تهران پرداخت. وی از سال 1314تا 1320 به ترتیب ریاست دانش سرای فارس، دبیرستان فردوسی تبریز و دانش سرای تبریز را بر عهده گرفت
محمد جواد تربتی پس از آن به تهران مراجعت نمود و ادامه ی خدمت مقدس معلمی را تا زمان بازنشستگی، به تدریس دروس فلسفه، روانشناسی، منطق، علم الاجتماع در شعبه ی ادبی دبیرستان دارالفنون، وابسته به دانشگاه پلیس و دبیرستان نظام مشغول گردید. و از این راه بسیاری از شخصیت های مملکتی، امرای ارتش، استادان دانشگاه ها شاگردان او بودند. دکتر محمد حسن ابریشمی به مناسبت سالروز فوت زنده یاد محمد جواد تربتی چنین نقل می کند: «هرکسی از محضر این استاد گرانقدر خاطرهای بس شیرین به یاد دارد. استاد دکتر مظاهر مصفا در مراسم بزرگداشت او در انجمن قلم گفت: تربتی در هیات ممیزه ی جامع هی ایران درجه و لقب استادی گرفت و او را استادِ به حق میشناختند. کسی ابلاغ استادی به نام او صادر نکرده بود و او حاجت به چنین ابلاغی نداشت. حافظه و سخنوری و خوش قلمی و شیرین بیانی و فضل و فضیلت وی باعث گردید که در ذهن جامعه ی ما لقب استادی برایش فراهم گردد». دکتر ابریشمی همچنین در باره ی سخنان دکتر مظاهر مصفا در مورد این شخصیت علمی افزود: «دکتر مصفا تاکید کرد: من برای این لقبِ استادی خیلی ارزش قائل هستم. در مدارس قدیم کسی درجات رسمی و کاغذی به دیگری نمیداد. در طول سالیان لیاقت و صالحیت هرکس به ثبوت میرسید جامعه و علم و ذهن عمومی مردم او را برمیگزید. استاد تربتی مسلما از پروردگان مکتب علم و ادب قدیم بود و با سرمایه ی نخستین و مایه ی ادبی حوزه های قدیم به دانشگاه آمده بود«.
استاد تربتی، منظومه حاج ملا هادی سبزواری و او اشعار الفیه را گاه گاه میخواند. اشعار عربی مطول را از حفظ داشت و هرچه داشت از این قبیل معارف، سرمایه ای بود که در دوران نوجوانی در محیط علم و ادب حوزه های قدیم فرا گرفته بود.
استاد محمد جواد تربتی استاد بعد از حوادث شهریور 1320 به تهران آمد و دو سال بعد به کمک دوستانی نظیر استاد حبیب یغمائی، دکتر اسدالله مبشری، ابوالحسن ورزی، دکتر امینفر، جواد فاضل، مهندس کردبچه؛ مجوز انتشار روزنامه ی «ادبی سیاسی پولاد» را دریافت و. در سمت مدیرمسئولی؛ آن را که عصر ها به چاپ می رسید، منتشر کرد. دفتر روزنامه ی پولاد پناهگاه دانش آموزان سرگردان شهرستانی آن زمان بود. بسیاری از شعرا و ادبا منجمله احمد شاملو، ژاله سلطانی، زنده یاد کریم پور شیرازی، حمیدی شیرازی و... آثار خود را برای اولین بار در نشریه پولاد منتشر کردند
احمد سمیعی در پیشگفتار کتاب «ایران نمی میرد» که به عنوان یادنامه ی استاد «محمدجواد تربتی»؛ و توسط محمود تربتی سنجابی و سیاوش مرشدی نگارش شده است؛ در نوشتهای با عنوان«مردی که هیچگاه فراموش نشد»، اظهار میکند: «استاد عقیده داشت فرزندان ایران میتوانند در جهان، شاخص و نمونه باشند، زیرا در هوش و فراست از برترین ها هستند. او معتقد بود ایده ی جوانان ما ایده ی والایی باید باشد، بیآنکه در اندیشه ی نژادپرستی باشند .» در پشت جلد این کتاب جملاتی از محمدابراهیم باستانی پاریزی در ادای احترام به شخصیت محمدجواد تربتی آمده است: این چند سطر برای ادای احترام و سپاس از معلمی ایراد میشود که در ساعات درس، رقصان و غزل خوان مثل ابوسعید ابوالخیر وارد کلاس میشد و موج لطافت را در کلاس میپراکند و خداحافظی میکرد و میرفت.
آقای احمد دانشگر از شاگردان وی در دهه های 30در وب نوشت خود چنین نقل کرده است « استاد محمد جواد تربتی در دو مقطع تحصیلی معلّم من بود و در هر دو این مراحل من از ایشان خاطراتی خوش دار : در دانشگاه نظامی تهران نیمه اوّل سال 1334خورشیدی ایشان از جمله مشاغل فرهنگی که داشتند تدریس در دانشگاه نظامی بود. "در این دانشگاه کلاس ها عصر تشکیل میشد و معمولا در این هنگام با توجّه به برنامه های صبح که آموزش نظامی بود و نیروبر، دانشجویان با خستگی جسمی سرکلاس ها حاضر میشدند و توجه چندانی به درس استادان نداشتند. تدریس زبان و ادبیات فارسی ما به عهده استاد تربتی بود و با توجّه به خلق و خوی خوش و ملایم و دوست داشتنی ایشان و اطلاعات دست اوّل و جالبی که میدادند دانشجویان با حرص و ولع به سخنانشان توجّه داشتند و برخی از افراد مانند اینجانب حتی بسیاری از گفته هایشان را یادداشت هم .میکردیم
.استاد ضمن درس برای فهم بهتر مطالب ضروری از قول بزرگان گفته هایی را نیز بیان میداشت که همین موجب جلب نظر شنوندگان میشد و بین درس استراحتی هم میکردند
به یاد دارم در یکی از این نوبت های درس سوال بدون پاسخ مانده افلاطون حکیم را که به زبان عربی برگردان شده بود به شرح زیر بیان نمود و پاسخی را که پس از سالها امام علی(ع) به این سوال داده اند را بهترین پاسخ قلمداد میفرمود. اینک سوال مذکور از زبان افالطون: اَالافالکُ قَسِیٌ : افالک دایره ای شکل است، وَالحَوادِثُ سَهامٌ : و پیش آمدها تیرهایند، اَلراّمی هُوَالله : رها کننده تیرها خداوند است، فَایَنَ المَفَرٌ پس به کجا باید گریخت، و پاسخی که امام علی(ع) بر این سوال فرمود7:فَفِروّا مِن غَضَبِ الله اِلی رَحمَه الله: .» پس از غضب خداوند به رحمت او پناه برید"
مرحوم گلشن آزادی نیز در باره ی او مینویسد تربتی دوستی شفیق بوده و 45 تالیف دارد بعضی از آنها به نامهای روانشناسی تربتی، منطق تربتی، تاریخ فلسفه تربتی، تاریخ ادبیات و ژاله و چنگ (مجوعه ی نظم و نثر) چاپ شده است. استاد تربتی از دوران جوانی شعر سرودن را آغاز کرد و در حال حاضر بیش از دو هزار بیت از او به یادگار مانده است. وی همچنین از سال 1310 به بعد نمایشنامه های امیرکبیر، لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا، خسرو و شیرین، فرشتگان عشق را تصنیف نمود که بوسیله ی استاد اسماعیل مهرتاش هنرمند برجسته ی موسیقی بر روی صحنه آورده شد و همگی با استقبال مردم روبرو گشت. زنده یاد محمد جواد تربتی مجرّد زیست و سر انجام در 30 فروردین 1349با عارضه ی سکته ی مغزی، در سن 64 سالگی، در تهران درگذشت
ابیات زیر از اوست
آسمانا دلم از اختر و ماه تو گرفت آسمان دگری خواهم و ماه دگری
نظر از لطف به من کرد و سراپایم سوخت آرزو دارم از آن چشم نگاه دگری
خان و مانم سوخت از دل چو کشیدم یک آه چرخ سوزد به خدا گر کشم آه دگری
ندهی راه که آیم به برت می ترسم که جز از مرگ نیابم به تو راه دگری
تربتی بر سر کوی تو پناه آورده جز سر کوی تو اش نیست پناه دگری
محمد جواد تربتی
استاد بیش از 18 جلد کتاب در رشته های روانشناسی، فلسفه و ادبیات و جامعه شناسی داشت که بارها تجدید چاپ شد. : از آثار ایشان
آهنگ دل، 85 صفحه، مرتضی کریمیان، تهران
اخلاق، 40صفحه، تهران، 1311
تاریخ مختصر شعراء، 34 صفحه، قزوین
دوره ی تاریخ ایران، مصور در دو بخش؛ تهران
روانشناسی، 74 صفحه، تهران، 1311
ژاله، 68صفحه، تهران، 1336
صدرالدین شیرازی و افکار فلسفی او، 13 صفحه، تهران، 3137
فلسفه ی نوین (مخصوص دانش آموزان سال ششم ادبی دبیرستان ها)، 88 صفحه، تهران تبریز، 1318
منطق(کتاب درسی ویژه سال ششم ادبی)، 44 ص، تهران
نگارشنامه و انشاء ویژه دبستانها، 102 ص، نشر علمی
نامهای عشق، تهران، 1311
نیلوفر، اثر علی اصغر خطابخش، با مقدمه ی استاد تربتی، تهران، 1336
چنگ، 88ص مصور، بی نا