وبسایت رسمی تربت حیدریه

سرباز شهید محمد خاکشور

شهید درتاریخ 1344/1/3 تربت حیدریه بدنیاآمدند.تحصیلات ایشان تاچهارم ابتدایی بوده وقبل از شهادت به نجاری مشغول بودند

.درمنطقه بستان درسن 16 سالگی در تاریخ 1360/9/9به شهادت رسیدندو درگلزار رودمعجن دربایگ تدفین شدند

بسم الله الرحمن الرحیم انالله و انا الیه راجعون از آنجائیکه بر هر فرد مسلمان واجب است که وصیت نامه اش همراهش باشد مخصوصاً در این موقعیت حساس برخود واجب دانستم که چندکلمه وصیت خودم را بر روی کاغذ بیاورم. من محمد خاکشور فرزند علی اکبر اهل رودمعجن ساکن تهران هرزمان که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی می شنوم و مشاهده می کنم که چگونه این جنگ لعنتی خانمان سوز را به ملت مستضعف ایران تحمیل کردند چند شهر و چندین روستای ما را به خاک یکسان، برادران و خواهران مسلمان ما را آواره کردند و کشتند و هر جنایتی را کردند لذا خون مسلمانی در رگ هایم بجوش آمد و برخود واجب دانستم بنا به فرموده رهبرکبیر انقلاب به دفاع از کشور اسلامی و مرز و بوم این کشور و حمایت از اسلام برخیزم. اکنون با آگاهی کامل با اجازه مادرم، مادری که مدت 18 سال تمام با خون دل زحمت برایم کشید و مرا بزرگ کرد با اجازه مادرم در گروه شهید چمران شرکت می کنم و به جبهه می روم. مادر عزیز از رفتن من ناراحت نباش بدان اگر من و امثال من حرکت نکنند اسلام در خطر است مادرم انشاءالله بزودی با نابودی صدام و با پیروزی کامل به خدمتت برمیگردم و اگر چنانچه سعادت یارم شد و شهید شدم مادر از تو خواهش میکنم برایم گریه نکنید دلت را ببر به صحرای کربلا ببین چه گلهائی پرپر شد در کربلا مثل قمربنی هاشم، مثل قاسم بن حسن، مثل جوان هیجده ساله امام حسین(ع) مادرجان خون من از خون شهدای کربلا و شهدائی که از اول انقلاب تا کنون از بین ما رفته اند رنگین تر نیست. مادرجان اگر من شهید شدم جنازه ام را در رودمعجن در زادگاهم دفن کنید. مادرجان من بچه بودم چنانچه کاربدی از من دیده ای مرا عفو کن. مادر شب های جمعه به مزارم بیائی و برایم قرآن بخوانی گریه نکنی زیرا گریه دشمنان را شاد می کند از خواهرانم تقاضا دارم مرا عفو کنند و از من راضی باشند سخن را کوتاه می کنم به امید پیروزی اسلام برکفرو پیروزی حق بر باطل و با امید برگشتن از جبهه و خدمت به اسلام و خدمت به مادر. محمدخاکشور

نظرات